جیمین فیک زندگی پارت ۳۲#

جیمین فیک زندگی پارت ۳۲#


اون . اون مرد که جیمین بود . با اعصبانیت به من خیره شده بود. اخه اون خیانت کار اینجا چیکار میکرد .

ویو جیمین

سر جلسه نشستم که چشمم خورد به یه دختر اشنا . اون ات بود . مگه اون نرفته بود بوسان چرا الان برگشته . من اگه می‌دونستم اون هم و جلسه هست اصلا نمیومدم

جیمین : هی یونگی

یونگی: بله

جیمین: اون دختره اونجا نشسته. اینجا چیکار میکنه

یونگی: ات رو میگی اون ریس یه شرکت بزرگیه

جیمین: چرا بهم نگفته بودی اونم هست

هوسوک: جیمین بیخیال شو

جیمین: بهتون گفته باشم من با اون قرار دادی رو امضا نمیکنم

هوسوک: الان اومدی و باید امضا کنی و چیز های گذشته رو فراموش کنی

قرار داد ها رو اوردن و ما امضا کردیم و فردا باید برای کار میومدیم اینجا و مطمئنم ات هم میاد . پس بهتره یکم حرصشو در بیارم فردا.

جلسه تموم شد و بدون نگاه کردن به کسی از جلسه خارج شدم . دم در منتظر موندم که جونگکوک رودیدم که میرفت سمت ات . جونگکوک هم نگاهش افتاد رو من اما من بی توجه بهش رفتم و سوار ماشین شدم و حرکت کردم .هی جونگکوک خیانت کار با چه رویی برگشتید سئول و رفیق های قدیمیت رو به دختر ترجيح دادی.
رسیدم عمارتم.

جیمین: هی ات با من چیکار کردی...
.
.
.
میدونم خوب نشد اما امید وارم خوشتون بیاد و حمایت کنید.
دیدگاه ها (۳)

جیمین فیک زندگی پارت ۳۳#

جیمین فیک زندگی ادامه پارت ۳۳#

جیمین فیک زندگی ادامه پارت ۳۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۳۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۹#

جیمین فیک زندگی پارت ۶۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط